Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-04-29@23:42:37 GMT

وقتی دل به عشقت مبتلا می‌شود

تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۰۹۵۰۶

وقتی دل به عشقت مبتلا می‌شود

همشهری آنلاین- الناز عباسیان: وقتی اهل نوشتن باشی و با میلیون‌ها زائر اربعینی برای رسیدن به مقصد رویایی کربلا، همسفر شوی، محال است دلت برای نوشتن از حال و هوای پیاده‌‎روی اربعینی غنچ نرود. هر ساله نویسنده‌های زیادی در این مراسم شرکت کرده و ماحصل دیده‌ها و شنیده‌هایشان را با طبع ادیبانه آمیخته و به صورت کتاب منتشر کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این بخش از سرویس فرهنگ شهر تا روز اربعین حسینی، سراغ نویسنده‌هایی می‌رویم که احوالات‌شان در این سفر را به صورت کتاب منتشر کرده‌اند. اگر از خواندن سفرنامه لذت می‌برید و شیفته سفر به کربلا هستید پیشنهادهای کتاب این بخش را جدی بگیرید. هر روز یک موکب و یک کتاب اربعینی…

موکب اول

پدیده‌شناسی از راهپیمایی عظیم اربعین

کتاب «دل به عشقت مبتلا شد» سفرنامه محمد آقاسی از پیاده‌روی اربعین حسینی در سال ۱۳۹۶ است. نویسنده در این کتاب شرحی مختصر و خواندنی از سفر خود به کشور عراق بازگو کرده است؛ سفری که بیش از هر چیز نمایشی است از تسلیم و شوق و شگفتی موجود در این سفر و سرزمین.

آقاسی در این سفرنامه در کنار پرداختن به تجربیات مختلف سفر، مانند پرواز، بودن در فرودگاه شهر غریب، امکانات و هزینه‌ها، به تجربه‌های غیرمادی هم پرداخته است. تجربیاتی که با عشق، از خودگذشتگی، فداکاری و… معنا پیدا می‌کنند و تکمیل می‌شوند. همین جزئیات زیبا و تجارب دلنشین است که خواندن کتاب دل به عشقت مبتلا شد را جذاب‌تر کرده است. 

نویسنده این کتاب در گفت و گو با همشهری به ویژگی متفاوت کتابش که نگاه خاص مردم‌شناسانه است اشاره کرده و می‌گوید: «همانطور که در مقدمه کتاب هم اشاره کردم صحبت از این سفر، به بیان آوردن تجربه‌ای است که تا خود فرد به آن نرسد بسیاری از موارد را به راحتی نمی‌تواند قبول کند اما نمی‌توان از تجربیات فرامادی هم نگفت و به راحتی از آن گذشت. سخن از تجربه‌های معنوی و دینی نیست. سخن از مواردی است چون ایثار و دل گسستن و خصائل انسانی که این روزها کم و کمتر شده و ما هم بدان کمتر پرداخته‌ایم. سخن از زیبایی‌هایی است که میان جماعت انبوهی از انسان‌ها در عصر قحطی انسان و انسانیت رخ عیان کرده و از کنار آن به راحتی عبورکرده‌ایم.»

این نویسنده در ادامه به جزئیات بیشتر سفرنامه‌اش اشاره کرده و می‌گوید: «در هر بخش از این کتاب سعی کردم گزارشی کوتاه و در عین حال دقیق از رفتارهای اجتماعی و فردی مردم حاضر در این سفر ارائه کنم؛ گزارشی که به اعتقاد خودم نوعی پدیده‌شناسی از راهپیمایی عظیم اربعین حسینی است. برای داشتن روایت متفاوت ازاین سفر هم تلاش کردم از دریچه دیگری به این حرکت عظیم نگاه کنم و از تجربه عمومی که همه مردم حاضر در راهپیمایی دارند دور شوم. بیشتر سعی کردم به حاشیه‌های جذاب و کمتر تجربه و دیده شده بپردازم.»

حاشیه‌هایی که نویسنده کتاب به آن توجه دارد شامل گزارشی از رفتارهای مردمی و نیز اتفاقات اجتماعی است که در حاشیه این سفر در حال اتفاق است و برای او از همان ابتدای سفر و در راه رسیدن به فرودگاه آغاز و تا پایان سفر ادامه پیدا می‌کند.

«دل به عشقت مبتلا شد» سفرنامه‌ای است که بیشتر از هر چیز تاملات و ذهنیت‌های یک زائر حضرت امام حسین(ع) در ایام اربعین را که سبقه و علاقه‌مندی‌های فرهنگی و تجربه فعالیت در این زمینه را دارد به زیبایی و در قالب روایتی فلسفی فکری داستانی بازگو می‌کند. این کتاب که حجمی بالغ بر ۵۴ صفحه دارد توسط انتشارات نیستان منتشر شده است. 

بخشی از کتاب دل به عشقت مبتلا شد

«خواب از سرم پرید و نگرانی دارم از تنهایی، تنهایی توشه و زاد این سفر است و این بار پررنگ‌تر، اولین سفر خارجی است که به تنهایی می‌روم. هر چند عراق خیلی خارجی نیست و مطمئنم دوست و آشنا خواهم دید. در فرودگاه هم دیگر نه مسافر و نه گیت بلیط و نه خدمه هیچ کدام تعجیب نمی‌کنند که خیل جمعیتی به جای پاریس و استانبول و بمبئی که مدام از بلندگوی سالن فرودگاه خوانده می‌شود، اعلام کنند که پرواز دیگری هم به نجف هست. آدم‌هایی در این فرودگاه بین المللی هستند که به جای چمدان‌های رنگی و کلاه‌های جدید و زاد و توشه سفرهای موسوم، کوله دارند و چفیه و بیشتر در نمازخانه جمع شده‌اند و در آن حوالی می‌توان یافتشان، آن هم کوله‌هایی عجیب‌تر از خیلی از کوله‌ها مثل کوله خودم که همه چیز است از بالش تا تکیه گاه و انبار وسایلم.»

 در بخش دیگری از کتاب دل به عشقت مبتلا شد می‌خوانیم:

«مسیر زیادی پیاده رفتم و خسته‌ام. دوست دارم بخوابم و چشمانم هم یاری می‌کند اما منتظر خنکی اتوبوس می‌مانم. ماجرای عراق از نگاه ما «نظم در عین بی‌نظمی» است. خودشان می‌دانند چه کار می‌کنند. نظمی که مثل نظم ما نیست ولی موجود است. نظمی که من مانندش را در خاطرات کودکی به ذهن دارم. بگذارید مثالی بزنم. یک‌بار نزدیک محل کار به بانکی رفتم و برق رفته بود و دستگاه نوبت‌دهی از کار افتاده. دوباره شاهد همان قیل و قالِ جای من بود و نوبت من بود. نشستم که شاید سال‌های نه چندان دوری از آن می‌گذرد و حافظه‌های ما آن را از یاد برده است. یعنی دستگاه نوبت‌دهی ما را منظم نکرده بلکه به نوبت‌مان کرده، همین و بس. اگر برخی عناصر از زندگی شهری ما پاک شود، ما هم بر می‌گردیم به دوران قبل از نوبت‌دهی بانکی و چه بسا خیلی بی‌نظم‌تر و ذوق‌زده‌تر برای بی‌نظمی.

آری عراق و رفتار مردم عراق از نگاه ما، نوعی آشوب است اما در این آشوب و بی‌نظمی ظاهری و نه حقیقی، نظمی نهفته است که می‌تواند چنین جمعیت عظیمی را با کمترین مساله ممکن به پیش ببرد. همه خودشان را با این وضعیت تطابق داده‌اند و نوعی سازگاری پویا در بین کلیه عناصر مشهود می‌توان دید. این همه تنوع در تهیه و طبخ غذا تا توزیع و پخش خوراکی تا اسکان و استراحت زائران همه و همه را می‌توانی به راحتی در نظمی ببینی. نظمی که هم ریشه‌های تاریخی دارد و هم رنگ و بوی سنتی. نظمی که نظام و نگاه بوروکراتیک از تجزیه و تحلیل آن عاجز می‌ماند.»

کد خبر 782021 برچسب‌ها اربعين

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: اربعين

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۰۹۵۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی

 احمد دهقان (نویسنده) روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتح‌الله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفت.

گفت‌وگوی رادیو مضمون با احمد دهقان را بخوانید:

-  فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتح‌المبین می‌‌دانستم ایران می‌خواهد حمله کند» و داشت برگ‌برنده‌هایش را برای فرمانده ایرانی رو می‌کرد.

- فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که می‌خواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانی‌‌ها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله می‌کنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانی‌ها می‌خواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشته‌هایی که شما دادید بخاطر پیش‌بینی من بود».

-  آقای جعفری هیچ چیزی نمی‌گفت و این حالت داشت مرا دیوانه می‌کرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقی‌ها تمایل پیدا کرده بود.

-  آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را می‌شناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول می‌شد».

-  آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکس های تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!

- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.

 - حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر می‌کنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»

- آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرمانده ها را جمع کردی. بعد فرمانده‌ جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!

منبع: رادیو مضمون 

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی
  • نویسنده اسیر فلسطینی برنده جایزه ادبی بوکر شد
  • وکیل: مقابل بی‌نظمی و اخلال در فوتبال می‌ایستیم
  • بررسی آثار کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگر مسلمان شده فرانسوی
  • بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
  • هاآرتص: اسرائیل دانشگاه‌های آمریکا را از دست داده است
  • از چند سالگی پیر محسوب می‌شویم؟
  • از چند سالگی پیر محسوب می‌شویم؟
  • کتاب «برای قلب های شکسته» منتشر شد
  • انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر